روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

چهارشنبه سوری فرخنده

دلبران من....«یکی از آئین های سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد که مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد. برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو) می خوانند. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئین های کهن ایرانیان ...
28 اسفند 1399

عاشقتونم گل‌های قشنگم

«چهره یه زیبای خود را از رخ من وا مگیر، جز به اغوش چمن یا دامن من جا مگیر، راز عشق خویش را اهسته خوان در گوش من، جستجو کن عشق را در گرمی اغوش من، من تو را تا بیکران ها من تو را تا کهکشانها، از زمین تا آسمانها دوست دارم میپرستم، من تو را همچون اهورا من تو را همچون مسیحا، همچون عطر پاک گلها دوست دارم میپرستم، من تو را با هستی خود با وجودم، عاشقم با خون خود با تار و پودم، من تو را همچون پرستو یاسمن ها نسترن ها، من تو را با انچه هستی دوست دارم میپرستم» ...
17 اسفند 1399

از یلدا تا حالا چه خبرا؟

فرشته‌های نازنین من... از یلدا به بعد چیزی براتون ننوشتم چون سرم خیلی شلوغ بود. توی این مدت یکبار رفتیم جیرفت، بابابزرگ عزیز و بقیه رو دیدیم. توی همین مدت خاله رقیه مهمونی پاگشای عمه مهرو و عمو مسیح رو گرفت و ما هم یکبار مهمون عمه مهرو اینا بودیم توی دلفارد. دیدار اینبار بخاطر بودن عمه مهرو متفاوت و پر رفت و آمد تر بود و شما هم که عاشق شلوغی و دور همی و رفتن و آمدن. از خدا ممنونیم بخاطر این سفر و عزیزانمان. رایانم شیرین تر، بزرگتر و عاقل تر شده و بالاخره برای شماره دو شورتش رو کنار گذاشت و من خیلی خیلی خوشحالم. روزبهم عاقل تر و شیرین زبان تر شده و متاسفانه بخاطر آلودگی هوا ریه ش یکم حساس، که بعد مدتی مصرف دارو حالا خوبه. هر دو ...
16 اسفند 1399
1